آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 28 روز سن داره

بهار زندگی من

ترانه درخواستی

آوینا و دایی محسن که به هم میرسند،  به صورت خود جوش بساط رقص و شادی راه میفته. به این ترتیب که محسن با دست روی میز، و یا هر چیزی که بشه ازش صدا درآورد، ضرب میزنه و میخونه و آوینا هم حرکات موزون انجام میده. امشب هم طبق روال معمول، محسن شروع به خواندن کرد آوینا: دادا .............. آئوش محسن: چی؟؟  و دوباره به خواندن ادامه داد.   آوینا:دادا ................آئوش محسن: آهان...... آهویی دارم خوشگله؟؟؟؟   آوینا : تائید با تکان سر.   و دوباره محسن: آهویی دارم خوشگله، فرار کرده زدستم دوریش برایم مشکله، کاشکی اونو میبستم ای خدا چه کار کنم، آهومو پیدا کنم ای چه کنم، وای چه ...
13 مهر 1392

رعایت اصول بهداشتی

مامانم به آوینا یاد داده که خودش دستشو بشوره. یک چهار پایه جلو ظرفشویی، یک کم مایع دستشویی، بعد هم مالش دست ها، بردن دست ها زیر شیر آب، باز و بسته کردن شیر آب، شستن و آب کشی دست ها، دوباره تقاضای مایع دستشویی، دوباره مالش دست ها، بردن دست ها زیر شیر آب، دست زدن به قاشق و چنگال های توی جا ظرفی،دوباره باز و بسته کردن شیر آب، دست زدن به مایع ظرفشویی و اسکاج  و..... هزار تا کار بی ربط به شستن دست.       به مامانم و آوینا میگم : آخه این چه وضع دست شستنه؟؟؟؟ مامان میگه: خیلی بامزه دستشو میشوره. آوینا هم ظاهرا اشکالی نمیبینه!!!   ...
13 مهر 1392

تاب تاب عباسی

شعری که ما زمان تاب دادن آوینا براش می خونیم: تاب تاب عباسی خدا آوینو نندازی اگه می خوای بندازی بغل باباش بندازی   شعری که آوینا زمان تاب دادن عروسکش می خونه: تا   تا     عَب تا   تا عَزیزی  اَ دَ خا نی نَه اَ دا دا نی باباش         پ.ن1: به خدا ما آوینا رو اینجوری تاب نمیدیم. پ.ن 2: اصل این ترانه را در ادامه مطلب ببینید. تاب تاب عباسی یک  ترانه فولکلور کودکا نه  ایرانی است. سراینده این ترانه  مرضیه لیان  است. این ترانه معمولا " هنگامی که کودکان در حال  تاب خوردن  هستن...
7 مهر 1392

سبزی خوردن

از زمانیکه یادم میاد، سبزی خوردن پای ثابت مخلفات سفره ما بوده و هست. مامانم همت عجیب و وصف ناشدنی در تهیه سبزی خوردن برای سفره داره. برای همین وقتی امروز ، دیدم که آوینا همراه با هر قاشقی که دهنش میزارم یک برگ ریحون هم میچپونه توی دهنش، خیلی تعجب نکردم. به هر حال شاید دانشمندان روی این مسئله خیلی کار نکرده باشند، ولی علاقه به سبزی قطعا زمینه ژنتیکی هم داره. اما شما خودتون قضاوت کنید: بوی تره و پیاز که از دهن یک بچه ی یک سال و نیمه به مشام میرسه را دقیقا باید کجای دل گذاشت؟؟ ...
1 مهر 1392

اولین تجربه آرایشگاه

امروز برای اولین بار آوینا رو بردیم آرایشگاه تا صفایی به موهای ژولی پولی اش بدیم. همانطور که از عکس هاش معلومه، لب و لوچه اش آویزون بود. البته گریه نکرد ولی قیافه اش شبیه علامت سوال شده بود.     بعد از اتمام کار و زمانیکه مطمئن شد، قرار نبوده که بلای خاصی سرش بیاریم، از فاز علامت سوالی خارج شد و به این نتیجه رسید که به طرز کاملا مودبانه ای (جوری که خانم آرایشگر هم بدش نیاد) از این صندلی ها میشه به جای سرسره استفاده کرد.     توی راه برگشت به خونه، بردمش پارک. این دخمل گوگولی که کنار آوینا روی سرسره نشسته، آناهیتا دختر همسایه مامان ایناست . آوینا خیلی دوستش داره و گاهی هم برای نشون دادن محبت...
1 مهر 1392

پله نوردی

دغدغه جدید آوینا اینه که به محض باز شدن در خونه، عین فشنگ بپره بیرون و با سرعت از پله ها بره بالا. به چه منظور و چه هدف و با چه انگیزه ای و تا کجا؟؟؟ خدا داند!!!     ...
29 شهريور 1392

آوینا و میک آپ

تازگی ها آوینا متناوبا غیب میشه و من تا دور و بر خودمو نگاه می کنم، می بینم رفته روی صندلی، کشو لوازم آرایش منو بیرون کشیده و خط لب منو درآورده و داره به اطراف لبش میکشه.       و خبر بد اینکه من و آوینا هر دومون اوف شدیم (یعنی سرما خوردیم).    ...
25 شهريور 1392

کمک های آوینا در منزل

امروز آوینا در یک حرکت کاملا مادر پسندانه، بلوز و شلوار کثیف خودشو که گوشه اتاقش افتاده بود، برداشت و رفت توی سبد رخت چرک های اتاق ما انداخت. حالا اگه از صبح که پا میشه، یک غذایی هم بزاره روی گاز، یک دستی به سر و روی خونه بکشه، بشینه دو تا مقاله ISI بنویسه، و 4 تا کتاب هم بخونه، من دیگه چه انتظاری می تونم ازش داشته باشم؟؟؟!!!    البته اینو هم بگم که یک کم ازش دلخورم. چون لباس هاشو به جای اینکه توی قسمت خودش بندازه، انداخت قاطی لباس های ما. ...
24 شهريور 1392