تولد 4 سالگی - قسمت اول
از حدود یک ماه پیش ما در مورد جشن تولد 4 سالگی با آوینا صحبت کردیم و خودش اعلام کرد که دوست داره تولدشو توی مهد کودک برگزار کنه و ما هم استقبال کردیم. طبیعیه که روز تولدش، صبح که بیدار شد بهش تبریک گفتیم . در طول روز هم در مورد اینکه چند سالش شده و امروز روز تولدشه و ... حرف زدیم. عصر که شد خانم گفتن اینجوری که نمیشه کیکی.... کادویی.... چیزی برام نگرفتین هااااا!!!!! البته ما خودمون تصمیم داشتیم تولدشو 3 نفره و با یک کیک کوچک برگزار کنیم. متاسفانه چون من به شدت مریض و بیحال بودم نتونستم خودم کیک درست کنم و برای همین راهی قنادی شدیم. قبلا یک کیک پرنسسی دیده بود و اون روز همون کیک رو میخواست. خلاصه...