آوینای پیانیست.
جمعه برای ناهار خونه یکی از دوستان اصفهانی عزیز دعوت بودیم و فرصتی پیش آمد تا آوینا با ساز "پیانو" آشنا بشه.
به محض اینکه روی صندلی نشست، دو تا دست هاشو روی کلیدها قرار داد و شروع به نواختن کرد. چیزی که شنیده میشد یه چیزی توی مایه های آهنگ ترسناک فیلم های هیچکاک بود ولی گویا خودش تصور دیگه ای داشت، چون بعد از چند دقیقه خودش هم شروع به خواندن کرد، بعد هم شروع به تکان دادن قُنبل مبارک به سمت چپ و راست کرد.
البته این چیزی بود که بقیه می دیدن و می شنیدن. من آوینا رو یه چیزی توی این مایه ها تصور میکردم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی