شیرینی های دخترم
آوینا: مامان نگاه کن.... من یاد گرفتم بشکن بزنم..... فقط هنوز صدا نداره.
آوینا به تازگی به بِشکَن زدن علاقمندشده و توی این چند روزه اینقدر تمرین کرده تا یه صدای خیلی کوچولو هم از اون دستای ناز و قشنگش درمیاد. منم هر بار تشویقش میکنم تا بیشتر و بیشتر تمرین کنه.
**********************
ساعت 10:30 شب
من: آوینا.... دیگه بریم مسواک بزنیم و بخوابیم؟؟؟
آوینا: ببین مامان .... آدم اول باید روی مبل بشینه .... بعدش خمیازه بکشه.... تا حس خواب بیاد. بعدش بره بخوابه....
چند دقیقه بعد
من: آوینا.... مامان بریم بخوابیم؟ حس خوابت اومد؟
آوینا: مامان من حسم خیلی دیر میاد!
من:
****************
آوینا: مامان.... اسم مامان روژان، پروانه است..... از حشراته...
من:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی