آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

بهار زندگی من

به جان خودم!!!

1392/5/2 19:24
نویسنده : شادی
366 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب موقع خوابیدن، بابا به آوینا گفت: بابا جون صبح زود بیدار شو ببرمت پارک. صبح ساعت 6 بیدار شو بریم.

امروز آوینا ساعت شش و نیم بیدار شد و بعد از اینکه شیرش رو خورد. کاملا سرحال رفت اتاق مامان اینا، و بسط نشست تا بابا ببردش پارک.

کلی من و مامان و بابا براش توضیح دادیم که چون هوا سرده نمیشه بریم بیرون!

آوینا هم تکرار می کرد، دَرد.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

منا مامان الینا
10 خرداد 92 2:59
ماشالا به دختر گلت زنده باشه چقدر نازه این فرشته کوچولو
شادی جان مشکل الینای من اینکه از 4 ماهگی تشنج داشته و خدا رو شکر قطع شد تو 11 ماهگی اماهمین بیماری و داروهایی که مصرف میکنه باعث تاخیر رشد حرکتی شده و کاردرمانی میگیره

برای همه نی نی های بیمار دعا کن عزیزم


عجب!! نمی دونستم. امیدوارم زودتر خوب بشن همه نی نی ها.
مامان دوفرشته
10 خرداد 92 13:14
سلا عزیزم ماشاا... به این دخترمون که سحررررررخیزه واقعا اونجاسرده ماشبا دوتاکولرروشن میکنیم بازم گرمه خوشحال میشم پیش ماهم بیاین وماروجزدوستاتون بدونید
آمنه
10 خرداد 92 18:09
یاد ایامی! که در ولایتمان پتو می ذاشتیم!!!!!!! اینجا کولر می زنیم! خدااااااااااااااااااااا البته اصل موضوع سحر خیزی این بانو بود
♥ نیم وجبی ♥
11 خرداد 92 0:25
ای جااانم عزییییز دلمکاشکی منم به اندازه ی تو سحر خیز بودم


منا مامان الینا
11 خرداد 92 11:04
شادی جون
همشهری سلام!

تقریبا بیشتر وبلاگت را خوندم

عزیز دلم آوینا جون منکه حسابی عاشقشش شدم

خوشحال میشم بیشتر با هم آشنا بشیم
شما کدوم منطقه ساکن هستید؟


مرسی مونا جان. منم از آشنایی با شما خوشبختم.