سفر شمال
خدمتتون عارضم که آوینا امروز به صورت کاملا یِهویی رفت شمال (قوه تخیلت تو حلقم!!!). حدود یک ساعتی برای خودش مشغول ماهیگیری و آب بازی و ... بود. وقت ناهار که شد، گفت مامان بیا ناهار رو تو ماشین بخوریم. خیلی مردد بودم این پیشنهاد رو قبول کنم یا طبق روال همیشگی روی میز و صندلی غذا بخوریم!!!!
قبول کردم. ناهار دلچسبی بود. اگر چه یک کم درد سر داشت ولی ارزششو داشت. به نظرم گاهی فراتر از محدودیت ها و قوانین، باید به بچه ها دل بدیم و وارد بازی هاشون بشیم.
بفرمایید شمال و ناهار
دلگیری نوشت: کاش شمال یک کم بارون هم داشت. خدایا دلم بارون میخواد خوب.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی