آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

بهار زندگی من

مامان شادی ضایع میشود

1392/6/6 0:38
نویسنده : شادی
308 بازدید
اشتراک گذاری

آوینا عروسک به بغل، جلوی ظرف میوه نشسته بود و داشت میوه میخورد. منم شاد و خوشحال کنارش نشسته بودم داشتم براش شعر خاله ستاره رو با صدای بلند می خوندم و دست میزدم. به خدا خودش هم سرشو تکون میداد. یهو به عروسکش اشاره کرد و گفت: خا (خواب)، بعد هم دستشو به علامت هیس گذاشت جلوی بینیش.

یعنی آدم از قورباغه لب بگیره، با چنگال آب حوض خالی کنه، توی شلنگ آب شنا کنه، یبوست بگیره و توی افق محو بشه، ولی اینجوری ضایع نشه!!!! من چه می دونستم عروسکش میخواد بخوابه!!!

 

پ.ن. یکی طلبت آوینا.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

الناز
6 شهریور 92 1:53
دخمل به این با حااااالللییییی کی دیده
اون لحظه چه حالی داشتی شادی جون
میدونی تلافی اون روز و کرده که شما سر به سرش گذاشتی(همون پست عاقبت جواب سر بالا)اینم عاقبت سر کار گذاشتن دخملی


مامان تینا و رایان
6 شهریور 92 10:16
خوم میاد همچین زود تلافی میکنه..سیاست هم داره میزاره به موقع مناسب حال گیری میکنه
خیالت تخت شادی جون این دخملت به راحتی از پس خونواده شوهری و خواهرشوهری و مادرشوهریش بر میاد...همچین با پنبه سر میبره طرف نفهمه از کجا خورده
تینا رو بفرستم یه دوره پیش آوینا کلاس رمزورموز حال گیری ببینه


آوینا اگه دختر مامانشه که بی زبون باقی می مونه. حتی حال گیری هم فقط نوع شوخی رو بلده.
شازده امیر و رها بانو
6 شهریور 92 18:47
خوب مامان جون نینی دختری خوابه دیگه البته آوینا اصلا قصد نداشت مامانشو ضایع کنه ها


مامان سهند و سپهر
10 شهریور 92 8:02

وايييييييي خيلي چسبيد
شرمنده ها شادي جون


شما راحت باش عزیزم.
آمنه
17 شهریور 92 0:08



خوبه دیگه. دیر به دیر میایی و میخندی و میری.