روز آوینا
امروز من و آوینا یک روز خیلی خیلی خوب رو با هم تجربه کردیم. با هم قرار گذاشتیم که امروز روز آوینا باشه و هر کاری دوست داشته باشه، انجام میدیم.
برای اینکه کاملا راحت باشیم، بهشت مادران رو انتخاب کردیم.
بر خلاف همیشه که با ماشین خودمون اینور و اونور میریم، این دفعه با اتوبوس رفتیم. برام اصلا قابل تصور نبود که آوینا از اتوبوس سواری تا این حد خوشحال و ذوق زده بشه. اینقدر میخندید که همه با تعجب و لبخند به ما نگاه میکردند.
توی پارک با هم دویدیم،خندیدم، خوراکی خوردیم، با دستگاه حباب ساز یک عالمه حباب درست کردیم و بالا و پائین پریدیم، سرسره سوار شدیم ...خلاصه همه کار کردیم. برای خودم هم خیلی خوب بود.
عکاسی داخل پارک ممنوع بود ، این چند تا عکس رو از خارج پارک گرفتم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی