آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

بهار زندگی من

نخود سیاه و دختر باهوش من

1392/5/8 23:41
نویسنده : شادی
438 بازدید
اشتراک گذاری

امروز من و محسن داشتیم چیزی درست می کردیم که لازم بود آوینا تا شعاع چند متری دور و بر ما نباشه. ولی مگه میشد. محسن یک گیره کاغذ بهش داد تا سرگرم بشه.

 

البته از کنار ما تکون نخورد ولی همینکه با چیزی سرگرم بود و به وسایل ما کاری نداشت جای شُکر داشت.

خیلی برام جالب بود که برای این گیره یک هویت عروسکی در نظر گرفت و تمام رفتارهایی که با تدی انجام میده با این هم انجام داد و در پایان هم خوابوندش و صدای خا خا خا درآورد (همراه با داخل کردن انگشت اشاره تا انتها در بینی)، به این معنی که گیره مذکور خوابیده و بهتره سکوت را رعایت کنیم.


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

سیدجواد
8 مرداد 92 23:43
وب قشنگی برا کوچولوتون درست کردید ماشالله به این هوش
سیدجواد
8 مرداد 92 23:44

ماشالله به این هوش
وبلاگ قشنگی داره



ممنون از لطفتون.
سیدجواد
9 مرداد 92 0:03
ممنون از حضورتون
سیدجواد
9 مرداد 92 0:05
ممنون از حضور گرمتون
سارا مامان آرتین
9 مرداد 92 1:18
ممنون از اینکه بهمون سر زدید ماشالا به گل دخملتون ایشالا همیشه سالم و سلامت باشه


خواهش می کنم عزیزم.
آمنه
9 مرداد 92 1:44
آخی!! الان این یعنی! خدا! آخی!

ولی خداییش گیرهه بامزست

در مورد بچه ها این خیلی زندگی بخشه که واسه همه چیز روح قائلند!!!! یه جورایی واسش احترام قائلند!!! زیادی فلسفی شد!


آره واقعا زیبا بود. خودم هم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و مدت ها به این فکر میکردم چه چیزی باعث میشه بچه ها که بزرگ تر میشن لطافتشون هم کم میشه
شازده امیر و رها بانو
9 مرداد 92 4:22
قشنگم چه روح لطیفی داره قربونت برممممممم با یه گیره چقدر قشنگ رفتار کرد گیره اش هم خدایی قشنگه هاااااابرای آوینای قشنگممممممممم


ممنون مریم جون.
مامان کیاراد
9 مرداد 92 8:45
سلام شادی جان .....
ممنون که به ما سر زدید ....خوشحال میشم بیشتر پیش ما بیایید.....


خواهش می کنم عزیزم.
مامان تینا و رایان
9 مرداد 92 8:49
قربونت این گیره خوشگلها رو به هر کی بدی مادری میکنه براش بس که خوشگله...من الان اگه به رایان میدادم تا خرخره فرو میکرد تو حلقش و میخوردش ..همه چیز خواره پسرم..این عادت از سر آوینا افتاده؟



نه. آوینا هم بعضی چیزا رو توی دهنش میبره هنوز. فکر کنم تا دندون هاشون کامل نشه این بساط هست
مانلی مادر باران
9 مرداد 92 11:42
ماشالا دخترک باهوش دختر منم وقتی کوچیکتر بود همین کارو با کیفش که یه خرس روش داشت میکرد


باران عزیزم رو ببوس مانلی جان.
علی
10 مرداد 92 14:52
سلام ممنونم که سر زدید وبلاگ قشنگی دارید موفق باشید
شازده امیر و رها بانو
11 مرداد 92 4:10
سلام شادی جان عادت کردم به حضور هر روزت کجایی عزیزم خوبی؟


سﻻم عزیزم. برگشتم اهواز سر خونه زندگی. یک کم جمع و جور کنم میام پیشتون.
ممنون از لطفت و مهربونیت عزیزم.
♥ نیم وجبی ♥
12 مرداد 92 15:06
ماشالله به این هوشت عروسک


لطف داری گلم.