ترک اعتیاد (قسمت دوم)
امشب یک شیر تپل براش درست کردم و بردمش توی اتاق تا بخوابه. شیرو تا تهش خورد و بعد هم اعتراض کرد که کمه. وقتی دوباره براش درست کردم، نخورد. بعد هم اشاره کرد تا یکی یکی عروسک ها رو بیارم به رختخوابش تا بهشون شیر بده. به تدی کوچولو و جوجو و خرسی و کوفت و بیب و بیب و بیب و....... تا شعاع 3 متری به هر جونوری جلوی چشمش بود شیر داد. حتی به نوار چسب پنج سانتی.
دوباره یک نگاه به پستونکش کرد و زد زیر گریه.
گذاشتمش روی پام آروم شد ، یک کم غر زد و برای خودش لالایی خوند. دوباره پا شد زد زیر گریه.
زمانی که آوینا همچنان گریه میکرد و من در حال ذکر غلط کردم بودم، بابا از اتاق بغلی چند تا تقه زد به دیوار. آوینا ساکت شد و تدی رو بغل کرد و خوابید.
امشب داشتم فکر میکردم واقعا کار درستی کردم یا نه؟؟!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی