موی شادی
همانطور که مستحضرید، این فسقلی ها در یک برهه از زندگیشون از یک فسقلی به جارو برقی تغییر کاربری میدن و خلاصه هر چی دم دستشون میاد میخورن.
در طول این دوران، وقتی آوینا چیزی رو از روی زمین برمیداشت من بهش میگفتم :
اَییییییییییی ، کثیفه مامان، بندازش توی سطل آشغال.
البته الان که بزرگتر شده، خیلی بهتر شده. تا اینجا رو داشته باشین تا بقیه اش رو از قول مامانم بگم.
دیروز آوینا یک تار مویی که به فرش چسبیده بود رو برداشت و گفت:
اَییییییییی موی شادی.
قیافه من بعد از شنیدن این روایت:
بعدش نمی دونستم بخندم؟ گریه کنم؟ بزنم توی سر خودم؟ خوشحال باشم که بچه باهوشی دارم؟ از این به بعد با زبون این فسقلی چه کار کنم؟؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی