آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

بهار زندگی من

ماجراهای آوینا و آنی

1392/8/3 15:37
نویسنده : شادی
611 بازدید
اشتراک گذاری

آوینا از صبح که از خواب بیدار میشه تا شب، به طور متوسط هر ساعت میره در هال رو باز میکنه و صدا میزنه:

آنی ........ بازی (یعنی آنی بیا بازی کنیم)

در 99/9 درصد هم آنی در رو باز میکنه و از اونجا داستان تعارف تیکه پاره کردن شروع میشه.

آنی: آوینا بیا خونمون

آوینا: آنی ... بیا

.....

و به همین ترتیب تا چند دقیقه تعارف به صورت زبانی ادامه داره.

بعدش که خسته میشن، به زور متوسل میشن، به این ترتیب که دست همو میگیرن و میکشن و خلاصه وساطت و پادر میانی مامان ها هم به جایی نمیرسه. امروز به یک راه حل جدید رسیدیم:


 

 پ.ن: آوینا به شدت پتانسیل رفیق بازی داره.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان پارساجونی
3 آبان 92 15:24
عزیزم نازی چقدر خانم شده دلم براش یه ذره شده بود
شادی جون نگو که اونجا که دارن بازی میکنن دم در واحدتونه
اتفاقا دوست خوب نعمته خدا روشکر که اونجا یه همبازی داره


دقیقا جلوی در واحدمونه عزیزم.
الناز مامان طاها
3 آبان 92 16:03
واي عزيزم دلم واست يه ذره شده بودكشته اين رفاقت بازيتمبازم خوبه اپارتمان نشيني رواج پيدا كرد والا بايد يه فرش تو كوچه پهن ميكردين
مامان آرتین
4 آبان 92 1:18
وااااااای چه باحال دم در خونهبازی میکنن چه خوبه آو یه دوست خوب داره و با هم اینطوری سرگرم میشن عاشق خاله بازیشون شدم،خدا حفظشون کنه
مامان سهند و سپهر
4 آبان 92 9:48
واااااااااااي عزيز دلم چقدر خوشگل شدن هردوشون توي اين عكس. واي شادي جون چقدر خوب شد كه اونجا همبازي پيدا كرده آوينا گلي. كلي سرشون گرم شده با هم . عزيييييييزم. مثه سهند و سپهر بازي مي كنن.
مامان تینا و رایان
4 آبان 92 10:37
چه دخملهای نازی عززززیییزم...ولی توی راه پله خطرناک نیست؟از پله ها نیفتن یهو؟
شازده امیر و رها بانو
6 آبان 92 0:55
ای جونم شادی جان به نظر کمی خطرناکه ها نیست؟ من هروقت دتر گلت رو میبینم حس میکنم رهاست به نظرم رها خیلی شبیه آویناست
فرزانه
6 آبان 92 15:05
خخخخخ چه کاری کردی شادی خودت هم مواظبشون باش کاش پارمیس هم 2 سالش بود
آمنه
6 آبان 92 15:05
خخخخخ روح آپارتمان نشینی ! چه شد!