بهار زندگی من

بلافاصله بعد از امتحانات پروژه جابجایی به خونه جدید کلید خورد و بدو بدو اسباب کشی کردیم اون ور. بعد هم  اونجا رو مرتب کردیم و بدو بدو اومدیم تهران که من دو تا پروژه درسی نیمه کاره را تا آخر تیرماه تحویل بدم. مرسیییییییییی از همه دوستانی که توی این مدت همراهمون بودن و همیشه به من دلگرمی دادن. دوستتون دارم زیاد و زیاد...       ...

روزهای پایان ترم و امتحانات و تحویل پروژه و.... همه ی اینا در کنار بچه داری و همسر داری و خانه داری، و دغدغه های جابجایی به خونه جدید، همراه با 3 روز تب ویروسی آوینا، دوبار اسپاسم شدید کمرم.... و همه ی مشکلات زندگی در یک شهر غریب و دور از خانواده، از شادیِ آرام و خندان، یک کوه آتشفشان ساخته که هر لحظه در حال انفجاره!!!     اینطوری شد که از مادرم خواهش کردم پیشمون بیاد و تا پایان امتحانات خونمون بمونه! و مادرم با مهربونی بی نظیرش، الان مدتیه که مهمون ماست و آرامش رو به خونمون آورده!    سعی میکنم توی این روزهای پرمشغله هم هر طوری شده برای آوینا وقت بزارم. دخترم هر وقت میبینه که توی آشپزخونه مشغ...

ما هم تو مسابقه "نی نی و طبیعت" شرکت کردیم.  راستش به اینجور مسابقه ها اعتقادی ندارم. چون رای بیشتر منوط به اینه که دوره بیفتی اینور و اونور و به این و اون رو بزنی که آقا، خانم بیایین به عکس ما رای بدین!  که واقعا از حوصله و وقت من خارجه. کاش بخش جداگانه ای داشت که عکسها توسط هیئت داوران، بررسی میشد!اینجوری حداقل منصفانه تر بود! جدا از همه ی اینها، احساس کردم عکس های مربوط به برنامه طبیعت گردی مون ، واقعا برای این مسابقه مناسبه! و حیفه که دیده نشه.  همین که افراد با دیدن این عکس ازم میپرسن: اینجا کجاست؟ خیلی قشنگه!!! چه حس خوبی داره!  خیلی برام خوبه!   "معرفی گوشه ای از...

این اسپایدر ما بی خانمان بود. این هفته براش جا و مکان درست کردیم و فرستادیمش سر خونه و زندگیش. سفارش بیسکویت آوینا خانم! در تمام مراحل ورز دادن و قالب زدن و ... مشارکت داشت و کلی هم کیف کرد.   کتلت یکی از غذاهای مورد علاقه آویناست. امروز ازم خواست توی درست کردنش مشارکت داشته باشه. تا حالا از کارهایی که از نزدیک با گاز در تماس هست، اجتناب میکردم. ولی امروز به این نتیجه رسیدم با رعایت فاصله می تونم این اجازه رو بهش بدم! و جالب اینکه امروز خیلیییی بیشتر از همیشه غذاشو خورد.   از فرصت تو خونه موندن آوینا در دوران آبله مرغان استفاده کردم و آوینا رو فرستادم تو تراس! اسم برنامه مون هم این ...

آوینا آبله مرغان می گیرد!!!! ---------------------------------------- بعدا نوشت: آبله مرغان آوینا از روز یکشنبه شروع شد. علایم بروز بیماری  در روز اول به صورت جوش تاولی خیلی کوچکی بود. به مدت 3 روز تعداد دانه ها بیشتر شد و در روز چهار شنبه به اوج خودش رسید. پنجشنبه و جمعه، زخم ها کم کم خشک شدند و بعضی هاشون هم ناپدید شدن. * این بیماری در فصل بهار بسیار شایع است. * این بیماری ،  ویروسی و به شدت واگیردار است. * دکتر برای آوینا، استامینوفن ( برای تب) و دیفن هیدرامین (برای خارش) تجویز کرد. * تو اینترنت نوشته بودن پماد کالامین موثره، ولی دکترش گفت موثر نیست و ما هم استفاده نکردیم. * روزی یکبار ...

جمعه این هفته،برنامه طبیعت گردی داشتیم.    از ماشین که پیاده شدیم، به کمک پلکانی که به منظور سهولت در رفت و آمد گردشگران ساخته شده بود، به عمق دره رفتیم.  پیاده روی در مسیر دره، ترکیب برکه های شفاف و زلال آب، دیواره های سنگی پوشیده از درختچه ها و گیاهان گونه های مختلف واقعا چشم نواز بود. عمق آب گاهی به 2 متر هم میرسید. ولی آب اینقدر زلال و تمیز بود که توی عکس اصلا مشخص نیست.                                     بعد از طی مسافتی، برکه ی کوچکی ...

آوینا و بارانا (دختر گل خاله آمنه)   پ.ن: آوینا به حدی از بارانا خوشش اومده که اعلام کرده اسم دخترشو میخواد بزاره "بارانا"!   ...

اسپایدر ورژن جدید   شعر itsy bitsy spider  رو با این کاردستی کار کردیم.   می خواستیم بارون درست کنیم . من قطره کشیدم ولی آوینا گفت مامان اینکه بارون نیست، بارون اینجوریه!!! فکر کنم جور آوینایی طبیعی تره! خلاصه دخترم کلی صاحب نظره!   هدیه این هفته من و شهرام به دختر گلمون! ...

شما عمرا بتونید حدس بزنید این چیه؟!!!    این یک لکه ی کوچیک روی کابینت اُپن آشپزخانه هست. ولی آوینا امروز گفت: مامان این جای واکسنش هست. پ.ن: شما هم یک نگاه روی بازوی دست چپ خودتون بندازید متوجه میشید!!! ...

آوینا در سن 3 سالگی دو تا "آرزو" داره!                 * مامان آرزو می کنم تو کوچولو بشی، تو رو با خودم ببرم مهد کودک! * مامان آرزو می کنم بزرگ بشم تا بتونم رانندگی کنم!   پ.ن: دختر قشنگم منم آرزو می کنم، تمام زندگیت پر از امید و شوق زندگی برای رسیدن به آرزوهای قشنگت باشه. ...