ستاد کوفت سازی اقامت در تهران
از وقتی که اومدیم تهران آوینا به شدت شیطون شده. اصلا از اون دختر ملوس و آروم خبری نیست و دایما در حال تحریک دیگران (به خصوص محسن) برای بازی و شیطنت هست.
پنجشنبه که از پارک پلیس برگشتیم، شاهزاده خانم سرخوشانه داشت برای خودش قِر میداد و می رقصید که یهو تعادلش به هم خورد و با صورت محکم خورد به لبه مبل.
دهنش سریع خونی شد و به نظر می رسید لثه اش پاره شده. حدود یک ساعتی صبر کردم تا خون بند اومد ولی تا یک چیزی می خورد دوباره خون می آمد. همراه محسن رفتیم دکتر.
اول رفتیم درمانگاه تخصصی کودکان در سید خندان. دندانپزشک نداشتن و دکتر اطفال هم حاضر نشد معاینه اش کنه.
رفتیم دندانپزشکی شبانه روزی شریعتی ،دکتر گفت حتما باید دندانپزشک اطفال ببینه.
رفتیم بیمارستان مفید (بیمارستان فوق تخصصی کودکان) اونجاهم دندانپزشک نداشت.
رفتیم بیمارستان شهدای تجریش . اونجا هم به همین ترتیب.
دست از پا دراز تر ساعت سه نیمه شب برگشتیم خونه. یعنی خدا کنه که آدم کارش به بیمارستان و دکتر نکشه.
.
.
.
تمام مدتی که من و محسن نگران و پریشان از این بیمارستان به اون بیمارستان و درمانگاه می رفتیم آوینا دنبال نی نی و آب با و معاشرت با بقیه آدم ها بود.
امروز بردمش دندانپزشک مخصوص کودکان و گفت باید دارو مصرف کنه و چیزهای سفت گاز نزنه.
خلاصه که این دو روز کلی حالم گرفته شد. فسقلی شیطون.
این مطلب رو با تاخیر نوشتم چون اول باید موضوع رو به شهرام می گفتم.