سری تولدهای 5 سالگی آوینا
روز تولد آوینا تهران بودیم و خونه مامان جونی، یک تولد خانوادگی ساده گرفتیم.
قبلا به آوینا قول داده بودم که حتما در یک فرصت مناسب دوستانش رو دعوت می کنیم و دیدیم چه بهونه ای بهتر از تولد!!! و برای اینکه خیال مامان ها راحت باشه، بچه ها رو با مامان ها دعوت کردیم.
این اولین تجربه ما در این زمینه بود. خدا رو شکر با وجودی که دست تنها بودم ولی همه چیز خوب بود و به بچه ها خیلی خوش گذشت.
کیک مامان شادی پز با تم توت فرنگی که آوینا رو فوق العاده غرق لذت و شادی کرد و منم از خوشحال کردنش مست غرور شدم.
دوستان آوینا به ترتیب از راست به چپ (روژان- آریسا- نازنین زهرا- آوینا- آوا- آناشید- فرزان )
الان که نگاه میکنم میبینم کلا 7 بودن ولی اینکه چجوری تونستن خونه رو منفجر کنن، خدا میدونه!!!
یعنی قبل از تولد من همش فکر میکردم این طفلی ها دختر هستن و خجالتی و این داستانا و کلی تو فکر بودم براشون بازی طراحی کنم تا حوصله شون سر نره!!!
اما اینا کلا دو بار و برای چند لحظه نشستند . یکی برای فوت کردن شمع و یکی برای خوردن غذا.
بقیه زمان ها دنبال همدیگه جیغ زنان میدویدند.
اینم میز پذیرایی عصرانه
چقدر خوب که همه مامانها با وجود اینکه آشنایی قبلی نداشتیم ولی با اینحال زحمت کشیدن و اومدن. خلاصه اینکه به همه خیلی خوش گذشت.
فردای اون روز هم جشن تولد خانوادگی با خانواده شهرام بود.
مهرا و پارسا جون در کنار آوینای عزیزم.