سفر کرمانشاه- سوتی مامان شادی
سفر ما به کرمانشاه تقریبا سه شنبه شب قطعی شد و ما چهارشنبه بعد از صرف ناهار حرکت کردیم. خوش و خرم گازوندیم تا خرم آباد.
خرم آباد توقف کردیم تا هم پوشک آوینا رو عوض کنیم و هم شیر بهش بدیم.
من پوشک آوینا رو عوض کردم و شهرام رفت سراغ شیر. بعد یهو شهرام با حالت شوک زده گفت: شادی ، من گفتم بله شهرام. دوباره شهرام گفت: شادی. دوباره من گفتم بله شهرام. وقتی شهرام یک کم از شوک در آمد گفت: شادی شیشه شیرها؟؟؟؟!!!!
شیشه های شیر آوینا رو نبرده بودم. خلاصه اینکه ما یک ساعت و نیم توی خرم آباد گشتیم تا در نهایت شیشه شیر "ناک" پیدا کردیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی