آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

بهار زندگی من

زنگ کاردستی- نقاشی و بازی

کیت منظومه شمسی این کیت رو از انتشارات دبستانک خریدم و آوینا چند روزی برای رنگ کردنش وقت گذاشت و حسابی سرگرم شد. بعد هم یک موشک فضا پیما درست کردیم. یکی از عکس های آوینا رو پرینت گرفتم و رویش چسبوندیم. اینجوری دخترم سوار موشک شد و رفت به فضا   واکنش شیمیایی شیر- صابون و رنگ خوراکی توی یک بشقاب گود، مقداری شیر ریختم(اگه تاریخ مصرفش گذشته باشه، عذاب وجدان کمتری میگیرید ). بعد آوینا چند قطره از هر رنگ توی شیر ریخت. بعد گوش پاک کن رو توی صابون مایع زدیم و به آرامی به رنگ نزدیک کردیم. واکنشی که اتفاق میفته فوق العاده است.  حتما امتحان کنید کلی بچه ها سرگرم و هیجان زده میشن. اینجا فیلمشو بب...
12 بهمن 1396

خاطرات این روزها

گوگوگی که معرف حضورتون هست؟؟ ایشون در سال چندین بار تولدشه. یک تولد درست و حسابی با کلی تشکیلات و بر و بیا!!!   نقاشی که آوینا برای تولد گوگوگی کشیده!   کیک . کادو و ....و حتی مراسم رقص چاقو هم داریم.   برف بازی در بهمن 96 یادش بخیر .... اون زمان ها چقدرررر برف میبارید و چقدر برف بازی می کردیم. هفته پیش یک برف سبکی بارید. آوینا اون موقع مدرسه بود و بعد از تعطیل شدن مدرسه کلی گریه و زاری کرد که من نتونستم برف بازی کنم و این حرفا! بهش گفتم عزیزم اصلا برفی روی زمین ننشسته بود و خلاصه رضایت داد. بهش گفتم زمانی که من کوچولو بودم، بعضی صبح های زمستون که از خواب بیدار میشدیم، م...
12 بهمن 1396

زنگ کاردستی- نقاشی و بازی

کاردستی با سنگ آوینا سنگ ها رو با گواش رنگ کرد و بعد از خشک شدن با چسب روی مقوای ضخیم چسبوندیم .(طرح و اجرا از آوینا) کاردستی فصل زمستان این کلاژ با استفاده از پنبه و کاغذ رنگی درست کردیم. کاردستی پوشاک با استفاده از پارچه های نمدی انواع پوشاک رو برش زدیم و چسبوندیم.    کاردستی با استفاده از دانه های خوراکی آوینا اول طرحش رو با مداد روی کاغذ کشید و بعد با چسب دانه های خوراکی رو چسب زدیم.   ...
12 بهمن 1396

هدر اختصاصی

5 تا از بهترین دوستای من در نی نی وبلاگ  1- ملیسا دختر دوست داشتنی 2- پرهام جون 3-آویسا جون 4- ماه کوچولو 5- دختر نازم پارمیس    
10 بهمن 1396

جشنی که قرار بود کریسمس باشه

قبلا درباره  دغدغه هایم در رابطه با آشنایی آوینا با زبان انگلیسی و فرهنگ بیگانه، نوشته بودم. بعد از هالوین نوبت به کریسمس رسید و آوینا اصرار داشت که درخت کاج داشته باشیم و لیست آرزوهامو بنویسم تا بابانوئل برام هدیه بیاره و .... از این صحبت ها. خیلی هم باهاش صحبت کردیم که این جشن ما نیست و .... در نهایت من و شهرام به این نتیجه رسیدیم که از جنبه داشتن لحظه های شاد و قشنگ به این قضیه نگاه کنیم و براش درخت بگیریم و کادوی بابانوئل و .... بعد از اون من با یکی از دوستانم (ملودی)که آمریکا زندگی میکنه و از قضا دختری به سن آوینا داره، در مورد کریسمس صحبت کردم . خیلی دوست داشتم بدونم که  بچه هایی که اونجا زندگی می کنند چجوری به این...
23 دی 1396

شب یلدا در اصفهان

امسال هم به روال سالهای قبل، از طرف دوستان اصفهانی مون برای شب یلدا دعوت شدیم.سفرمون خیلی کوتاه بود ولی خیلی خوش گذشت.   یک روز تمام درگیر آماده سازی و تزیینات شب یلدا بودیم. امسال آوینا هم اونقدر بزرگ شده بود که خودشو درگیر کارها کنه و ایده بده. این خروس پشمکی،  کار افسانه عزیز (دوست عزیز  و میزبان دوست داشتنی مون) بود. آوینا هم کنار دستش نشسته بود و نظر میداد. برای افسانه خیلی جالب بود که آوینا تا این حد ایده و اعتماد به نفس توی کارهای هنری داره. افسانه جون روانشناسی خونده و توی کارش هم بسیار موفق و زبانزد هست. ازش خواهش کردم اگه نکته خاصی توی آوینا هست از دید حرفه ای حتما برامون بگه.خوشبختانه نظرش خیلی مث...
1 دی 1396

اولین تجربه کوه پیمایی و یک روز خوب خانوادگی

هفته پیش تصمیم گرفتیم از آخرین روزهای پاییزی در پارک جمشیدیه لذت ببریم. سه تایی به قصد پیاده روی سبک ، راهی پارک شدیم. ولی اینقدر لذتبخش بود که ادامه دادیم و در نهایت به جایی رسیدیم که تهران زیر پامون بود. این اولین تجربه کوه پیمایی آوینا بود و تقریبا میشه گفت خوب از پسش براومد. روز به یاد موندنی بود.                                   ...
25 آذر 1396

شیطنت ها

بازی کردن توی حموم از خیلی وقت پیش ها رسم ما بوده و معمولا اگه وقت داشته باشیم اجازه میدم آوینا اسباب بازی بیاره و باهاشون بازی کنه. اون روز هم طبق معمول آوینا کلی بازی کرد و نوبت حموم کردن شد. متاسفانه علیرغم اینکه چندبار بهش تذکر دادم دمپایی هشو بپوشه،روی چهار دست و پا سُر خورد و چونه اش در اثر برخورد با کف حمام دچار پارگی شد. حالا اینکه من چجوری خیس و آب چکان لباس تن خودم و آوینا کردم و ماشین گرفتم و رسوندمش بیمارستان، بماند.(من و آوینا تنها بودیم و شهرام نبود) دکتر با معاینه چونه اش گفت که باید بخیه بشه و در نهایت چونه آوینا 3 تا بخیه خورد.   ...
13 آذر 1396

هالوین

یکی از اتفاقاتی که معمولا همراه با دوزبانه شدن میفته، آشنایی و تاثیر پذیری از فرهنگ های خارجی هست و در مورد آوینا هم صدق میکنه. مثلا از مدتها قبل در مورد تاریخ هالوین از من پرسیده بودم و ازم خواسته بودم جشن هالوین بگیریم و دوست داشت  لباس خفاش بپوشه. راستش این موضوعیه که منو نگران میکنه و اصلا دوست ندارم فرهنگ ایرانی بودن تحت الشعاع این مساله قرار بگیره . اینه که تا مدتی توی ذهنم با این موضوع کلنجار میرفتم. در نهایت تصمیم گرفتم از جنبه سرگرمی و خوشحالی آوینا بهش نگاه کنم. در کنارش بهش یادآوری کردم که این مراسم کشور ما نیست و .... ...
13 آذر 1396

قلک تشکر

این پست رو قبلا توی اینستا گذاشتم. اینجا هم برای دوستانی که ما رو تو اینستا ندارند میگذارم. مدتی پیش، موقع شب با ماشین از زیر پل طبیعت می گذشتیم و از زیبایی و نورپردازی آن در زمان شب خیلی به وجد اومدیم. آوینا در صندلی عقب ماشین مشغول دیدن کارتون بود. می خواستیم توجه اونو هم به این زیبایی جلب کنیم! بهش گفتیم :آوینا یک سورپرایز!!!!پل طبیعت رو نگاه کن چقدر قشنگه! آوینا هم با بی تفاوتی گفت:اینجور چیزها که سورپرایز نیست!  یادم نیست دقیقا با چه جملاتی ولی یادمه گفت که اگه بگی یک خونه بزرگ که باغ و حیاط بزرگ داره خریدیم،اون وقت سورپرایزه! راستش اولش توی ذوقم خورد ولی بعدش تلنگری بود تا به این فکر کنم که چجوری میتونم نگاهش رو به زندگی...
13 آذر 1396