آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 29 روز سن داره

بهار زندگی من

سرزمین لی لی پوت

1395/7/26 23:02
نویسنده : شادی
1,491 بازدید
اشتراک گذاری

از وقتی تبلیغ سرزمین لی لی پوت رو تو اینستا دیدم تو فکر بودم که در اولین فرصتی که به تهران اومدیم ، برای آوینا یک برنامه بازدید بزارم. خوشبختانه با وجود مشغله زیادی که داشتیم تونستیم، یه فرصت باهم بودن لذت بخش داشته باشیم.

اینجا همه چی لی لی پوتی و کوچولو بود. 

بخش مربوط به سوپرمارکت

توی این بخش بچه ها میتونن خرید کنن و هرچه دوست دارند تو سبد خرید بزارن و به نوبت صندوقدار باشن .

 

بخش پزشکی

کلیه وسایل پزشکی در اندازه های کوچک در این قسمت موجوده. 

 

 

بخش دندانپزشکی و نسخه نوشتن خانم دکتر آوینا

 

 

بخش نانوایی

در این قسمت بچه ها خمیر نان رو با وردنه پهن میکردند و قالب میزدند. در آخر کارشون یک بیسکویت تزیین شده بامزه تحویل میگرفتند.

 

 

 خانه درختی

 

تعمیرگاه و کارهای فنی

 

ماشین سواری

نقاشی روی صورت

آوینا خودش طرح پروانه رو انتخاب کرد.

 

 

بخش مربوط به کارهای خانه داری و بچه داری

 

آتش نشانی

 

پ.ن: در کل همه چی خیلی خوب و عالی بود. آوینا هم ازم قول گرفت که دوباره ببرمش.

به نظرم محیطش خیلی عالی و جدید بود. تنها چیزی که توی ذوق میزد ، همهمه و مراعات نکردن والدین برای عکس گرفتن  بود که یکجورایی تمرکز و خلوت بچه ها رو به هم میزد. اصلا یکجوری بود که انگار بچه رو آوردن که ازش عکس بگیرن.سکوت

 

 

پسندها (4)

نظرات (3)

مامان فرخنده
27 مهر 95 7:44
سلام شادي جون منم تيليغش را توي اينستا ديده بودم وهرچي به شماره تلفنها زنگ ميزنم همش اشغال هستش البته من توي مرداد وشهريور ماه كلي تماس گرفتم كه موفق نشدم حتي صبح زود هم زنگ ميزدم اشغال بود ميشه بگي چه شكلي وقت گرفتي ممنون عزيزززززم عكسهاي آوينا هم خيلي خيلي خوشگل بود با اون صورت نقاشي شده زيبا
شادی
پاسخ
ممنونم از محبتت فرخنده جان. میام تلگرام جواب میدم.
فریده
2 آبان 95 8:27
چقدر جالب . فکر کنم واسه بچه ها خیلی هیجان انگیز باشه. چرا ما که بچه بودیم از این چیزا نبود ، چهار تا اسباب بازی درب و داغون داشتیم ، من که تو دوران جنگ هم بودم. آخه دلم واسه خودم سوخت .
شادی
پاسخ
بله واقعا جالب بود. من و همسرم هم مبهوت اونجا شده بودیم. فریده جان نسل ما که واقعا از سوخته گذشته و به جزغاله رسیده واقعا. الان بچه ها همه چی دارن. خوش به حالشون البته.
عمه فروغ
10 آبان 95 14:05
سلام شادی جان خوشحالم که روز خوبی رو پشت سر گذاشتی آوینا جون ..همیشه به خوشی
شادی
پاسخ
ممنونم فروغ عزیز