آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 27 روز سن داره

بهار زندگی من

مسافرت گلپایگان- خوانسار

1395/8/1 15:28
نویسنده : شادی
454 بازدید
اشتراک گذاری

الهام جون دوست دوران دانشگاه من در مقطع لیسانس بود . تقریبا همون روز ورود به خوابگاه همدیگه رو دیدیم و با هم آشنا شدیم و بعد با هم اتاق گرفتیم و 4 سال هم اتاقی بودیم. بعد از اتمام دوران دانشگاه هر کدام به شهرهای خودمون برگشتیم .ولی تلفنی و دیدارهای گاه و بیگاه که گاهی چند سال طول میکشید ، این دوستی رو زنده نگه داشتیم. 

 

آخرین بار حدود 4 سال پیش ، وقتی آوینا چهار ماهه بود ما رفتیم گلپایگان و دیگه فرصتی برای دیدار حضوری پیش نیامد. تا اینکه حدود 2 ماه  پیش متوجه شدم پدر عزیز و محترم الهام جون به رحمت خدا رفته. از شنیدم این اتفاق دردناک خیلی ناراحت شدم و بیشتر از اون از اینکه خبر نداشتم تا بتونم در مراسم پدرش شرکت داشته باشم و تسلی خاطرش باشم.

با همراهی و همفکری شهرام، تصمیم گرفتیم در سفرمون به تهران حتما چند روزی رو به دیدن الهام و همسر و خانواده اش اختصاص بدیم.ولی متاسفانه یک سری مشکلات پیش اومد و نهایتا ما تونستیم روز تاسوعا و عاشورا گلپایگان بمونیم. 

هر چی از مهربونی و صفا و صمیمیت الهام و همسرش و دختر گلش رومینا جون ( 8ساله) بگم ، کم گفتم. این دو روز آوینا حسابی با رومینای گل بازی کرد و لذت برد.

موقع خداحافظی با بی میلی ازشون جدا شدیم و ازشون قول گرفتیم که میزبانشون در اهواز باشیم.

پسندها (2)

نظرات (3)

مامان فرخنده
2 آبان 95 7:43
سلام شادي جون خدا بيامرزه پدر دوست را چه كار خوبي كردي رفتي گلپايگان من كه عاشق دوران دانشگاه و دوستيهاي اون دوران هستم قربون عكس سلفي دخترها
شادی
پاسخ
ممنونم عزیزم. بلهواقعا دوستی های اون دوران خیلی پاک و بی آلایش تر هستند.
فریده
2 آبان 95 8:24
امیدوارم دوستی هاتون همیشه پابرجا باشه .
شادی
پاسخ
ممنونم عزیزم.
عمه فروغ
10 آبان 95 14:15
دوستی هاتون پایدار شادی جان و همیشه به شادی در کنار هم باشید