آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

بهار زندگی من

خاطرات این روزها

1395/12/22 13:06
نویسنده : شادی
441 بازدید
اشتراک گذاری

1- حدود دو هفته بعد از مردن "پشمک"، اون دوتای دیگه هم بعد از 10 روز مردن. خدا رو شکر آوینا خیلی بهتر از دفعه قبل با این قضیه کنار اومد. 

نگهداری از حیوان خانگی واقعا وابستگی ایجاد میکنه. من و شهرام هم اصلا فکرشو نمیکردم در طول مدت کوتاه اینقدر به این جوجه ها دلبسته بشیم. ولی جدا از همه زحمتها و شیرینی های نگهداری از حیوان، این تجربه بسیار ارزشمندی برای آوینا بود و خیلی چیزها یاد گرفت و در بسیاری جهات رشد کرد.

2- یک هفته ای میشه که دخترم به شدت سرماخورده و میشه گفت تا حالا اینجوری مریض نشده بود. اولش 4 روز تب و لرز داشت، بطوریکه تا اثر پروفن میرفت دوباره تب میکرد. بعد هم عفونت گلو و آفت دهانی.... خدا رو شکر از دیروز حالش بهتر شده.

 

تولد 2 سالگی بارانا جون که خودمونی برگزار شد و بارانا خانم حاضر نشد حتی لباسشو عوض کنه.خندونک

 

 

یکی از کارهایی که خیلی وقت بود دوست داشتم انجام بدم، شرکت در جشنواره خیریه غذا بود.  آش درست کردیم و بردیم فروختیم و پولشو هم تقدیم کردیم به موسسه خیرین  حمایت از بانوان بی سرپرست .

آوینا هم این وسط کلی بازی کرد و سرگرم بود.

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان فرخنده
14 فروردین 96 10:27
سلام سال نو مبارک با چند روز تاخیر تولد گل دخترمون مبارک باشه خب خداروشکر که این دفعه دیگه آوینا جون غصه نخورد ولی واقعا حیوانات خونگی وابستگی شدید میاره که این اصلا خوب نیست به مامان شادی وآوینا جون بابت این کار خداپسندانه