حیات وحش توی خونه ما
عصر که آمدم خونه، چشمم به جمال ایشون روشن شد.
با چشمهای گرد شده از بابا پرسیدم: این از کجا اومده؟
و بابا توضیح داد که با آوینا توی تراس بودند که یهو ایشون بال میزنن و میان توی تراس و چون آوینا به شدت ذوق کرده و بهش علاقه نشون داده، گرفتنش و آوردنش توی خونه و این قدر عادی تعریف کرد که انگار نه انگار که ایشون یک جوجه شاهین هست.
تمام مدتی که داشتم بابا رو راضی میکردم که شاهینو دست به سر کنه، فکر میکردم که هر لحظه ممکنه ننه، بابا و کَس و کارش سر برسن و ما نتونیم قانعشون کنیم که بچتون خودش اومده و ما توی این مدت در به در دنبال خونه تون بودیم.... .
خلاصه که بابا جریان رو به یکی از همسایه ها گفت و اون آقا اومد و شاهین رو برد ولی از اونجا که موقع بردنش آوینا قشقرق به راه انداخت، اینو برامون آورد.
↓
مینا خانم، (به قول آوینا، مِینا)، تا چند ساعت مهمونمون بود و بعد صاحبش اومد و بردش.