آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 28 روز سن داره

بهار زندگی من

آشناهای آوینا

تلفنی صحبت کردن بچه ها با آدمهای خیالی و واقعی هم برای خودش دنیایی داره.   من: آوینا با کی صحبت میکنی؟ آوینا: آمباکو من:   من: آوینا با کی صحبت میکنی؟ آوینا: شکیرا من:   من: آوینا با کی صحبت میکنی؟ آوینا:آقای روحانی من:   من: آوینا با کی صحبت میکنی؟ آوینا:خدای الله من:   خلاصه می خواستم بگم ما آشنا و رابطه زیاد داریم. کاری داشتین در خدمتیم. ...
17 تير 1393

عکس های آتلیه- دوسالگی

"این مطلب مربوط به 14 فروردین است ولی عکس ها تازه حاضر شده." برای اینکه عکس های خوبی از دوسالگی آوینا داشته باشیم، مدتها دنبال یک آتلیه مخصوص کودک بودیم و چون می خواستیم چند تا عکس سه تایی هم داشته باشیم، برای ساعت 10 شب هماهنگ کردیم.  تقریبا از صبح سعی کردم برنامه بازی و غذا و خواب و ... رو جوری تنظیم کنم که سر ساعت مقرر، آوینا سرحال باشه. کلی هم لباس و اسباب بازی و ... با خودمون بردیم تا بتونیم عکس های متنوعی داشته باشیم. در نهایت به خاطر بدقولی و بی نظمی آقای آتلیه (توی زمان ما به یکی دیگه هم قول داده بود)  و کِش و قوس بسیار، ساعت 11 شد و به اصرار آقای آتلیه (که آشنای خیلی دور هم از آب در اومد) عکس گرفتیم...
11 تير 1393
1776 12 14 ادامه مطلب

آرایشگاه

مدتی بود دنبال آرایشگاهی بودم که موهای آوینا رو کوتاه کنم. جالب اینکه هیچ کدوم از آرایشگاههای نزدیکمون کوتاهی موی کودک قبول نمی کردند. در نهایت آرایشگاه "با نی نی " رو پیدا کردم.  خدا رو شکر همه چیز خوب پیش رفت و از نتیجه کار هم خیلی راضی بودم.     و اینم نتیجه کار ...
11 تير 1393

سوال و جواب همیشگی

شهرام: آوینا جون تو خوشگل کی هستی؟ آوینا: مامان شادی (با چشمان شیطنت بار) شهرام: دیروز که تو بغلم بودی گفتی خوشگل بابا شهرام هستم!!!! آوینا : نظرم تموم شده، خوشگل مامان شادی هستم . (منظورش اینه نظرم عوض شده) ...
6 تير 1393

چهارشنبه پر ماجرا

چهارشنبه صبح دورهمی دوستانه خونه خاله آمنه ی عزیز بود. کیک خوشمزه ای درست کرده بود و منم کلاه های تولد و شمع برداشتم و اونجا  بچه ها شمع فوت کردن.    بعدش رفتیم سراغ کاردستی و با این لوله های دستمال کاغذی که لیلا جون آورده بود، اول بچه ها بازی کردن و بعدش کاردستی درست کردیم. قورباغه سمت چپی که عینک هم داره کار گروه من و آوینا هست.  به زودی قراره نمایشگاه بزاریم  که زمان و مکانش جور شد خبرشو میدم. برنامه صبح با صرف ناهار خوشمزه خاله آمنه و استراحت ظهرگاهی پایان یافت. برنامه عصر رو در ادامه مطلب ببینید. عصر روز چهارشنبه من و آوینا افتخار داشتیم برای اولین بار در قرار های دو...
6 تير 1393