آویناآوینا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

بهار زندگی من

سفرنامه نوروز 97- قسمت یازدهم- تحویل سال 1397

1397/1/19 16:37
نویسنده : شادی
223 بازدید
اشتراک گذاری

ما قرار بود طبق برنامه یک روز قبل از تحویل سال 97 به چابهار برسیم. ولی خب به خاطر اینکه یک روز تو جزیره هرمز گیر افتادیم برنامه سفرمون هم یک کم عقب افتاد. خلاصه ما یکی دوساعت قبل از تحویل سال خسته و مونده رسیدیم به چابهار و تازه می خواستیم دنبال جا بگردیم. با چند تا بنگاه مسکن از قبل صحبت کرده بودیم ولی چشمتون روز بد نبینه، وقتی رفتیم از نزدیک خونه ها رو ببینیم کلی تو ذوقمون خورد. چون تقریبا با شلوغی های عید رسیده بودیم چابهار و همه جاهای خوب پر شده بود و این جاهایی که نشونمون میدادن دلچسب نبودن.خطا

اینو هم بگم که هفت سین چیدن و کنار سفره نشستن و این مراسمات برای من خیلی مهمه. یکجورایی هیچ وقت از دستش ندادیم و همیشه سفره هفت سین داشتیم. همیشه دل لرزیدن ها و بغض کردن ها و دعا کردن های موقع تحویل سال رو دوست دارم. 

امسال هم سفره و ملزوماتش رو برداشته بودم ولی سبزه و سمنو و سیر رو قرار بود توی راه تهیه کنیم. شهرام هم که میدونست این موضوع چقدر برای من اهمیت داره، یک گوشه ذهنش دنبال جا میگشت و یک گوشه ذهنش دنبال خرید سبزه و سمنو و اینجور چیزها بود.

جونم براتون بگه که سمنو؟؟؟؟ اصلا نمیدونستن چیه!!! برای اینکه اونا اکثرا اهل تسنن هستند و نوروز رو جشن نمیگیرن!سکوت

سبزه؟؟؟ 40 هزار تومن؟؟؟ باورتون میشه؟ 

به شهرام گفتم، بیخیال هفت سین بشیم. میریم یکی از پاساژ های چابهار. اونجا حتما هفت سین خوشگل دارند.

بماند که اونجا هم چیز خوشگلی نبود ولی از هیچی بهتر بود. 

گفتیم حداقل نمی تونیم دوش بگیریم و لباس عوض کنیم حداقل بریم دستشویی و سر و صورتمون رو بشوریم. تقریبا پذیرفتیم که سال رو توی یکی از پاساژ ها تحویل کنیم که یکی از دوستان شهرام تماس گرفت.

حال قضیه دوست شهرام چی بود؟ میگم براتون.

آقای پیروز مند از دوستان و همراهان کوهنوردی شهرام در سالهای خیلی قبل از ازدواجش هست. از قضا این دفعه یک گروه گردشگر از اصفهان آورده بود چابهار . شهرام هم خبر دار شده بود و خلاصه وقتی در مورد بدون جا موندنمون بهش گفت، آقای پیروزمند هم قول داده بود یک کاری بکنه!!!

خلاصه تماس گرفت و گفت: همین الان خودتون رو برسونید کنارک تا برای محل اقامتتون یک کاری کنیم. 

کنارک 40 کیلومتر با چابهار فاصله داشت و احتمال میدادیم لحظه تحویل سال رو تو ماشین باشیم. ولی با این حال حرکت کردیم. سرتونو درد نیارم، 2 دقیقه مونده به تحویل سال، ما کنار ساحل کنارک به گروه آقای پیروزمند و همراهانش پیوستیم و با اونا سال جدید رو تحویل کردیم.

پسندها (1)

نظرات (0)