شب یلدا در اصفهان
امسال هم به روال سالهای قبل، از طرف دوستان اصفهانی مون برای شب یلدا دعوت شدیم.سفرمون خیلی کوتاه بود ولی خیلی خوش گذشت.
یک روز تمام درگیر آماده سازی و تزیینات شب یلدا بودیم. امسال آوینا هم اونقدر بزرگ شده بود که خودشو درگیر کارها کنه و ایده بده. این خروس پشمکی، کار افسانه عزیز (دوست عزیز و میزبان دوست داشتنی مون) بود. آوینا هم کنار دستش نشسته بود و نظر میداد. برای افسانه خیلی جالب بود که آوینا تا این حد ایده و اعتماد به نفس توی کارهای هنری داره.
افسانه جون روانشناسی خونده و توی کارش هم بسیار موفق و زبانزد هست. ازش خواهش کردم اگه نکته خاصی توی آوینا هست از دید حرفه ای حتما برامون بگه.خوشبختانه نظرش خیلی مثبت بود و این موضوع ما رو بینهایت غرق شادی و لذت نمود
اینم کار مامان شادی جونه
پ.ن1: مدرسه هم جشن یلدای زیبایی برای بچه ها برگزار کرد که هر وقت عکسهاشون آماده شد، اینجا میزارم.
پ.ن2: پاییز اصفهان خیلی قشنگ بود ولی زاینده رود خشک و بی آب، واقعا دردناک بود. حالا میفهمم وقتی آب سد رو باز میکنند مردم چرا اینقدر خوشحال میشن.