آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 25 روز سن داره

بهار زندگی من

مهاجرت به تهران

1396/6/23 17:41
نویسنده : شادی
271 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره برای 7 سال و اندی زندگی در اهواز، شرایطی فراهم شد که دوباره برگردیم تهران. حدود 23 شهریور اسباب کشی کردیم و متاسفانه توی اون تاریخ خانواده پریا جون مسافرت بودن و نشد درست و حسابی خداحافظی کنیم. 

آوینا چند تا کتاب به عنوان یادگاری برای پریا جون خرید و یک نقاشی هم از بهترین روزی که در کنار هم بودند، کشید. 

" اولین باری که با هم آب بازی کردن"

 

یکی از اتفاقات بامزه روز اسباب کشی

اتاق آوینا توی اون خونمون، مورچه داشت و چون من با این موجودات مشکلی نداشتم، هیچ وقت باهاشون مبارزه جدی نکردیم. و در کنار هم زندگی مسالمت آمیزی داشتیم. خندونکولی این اواخر یک کم پا رو فراتر گذاشته بودند و گاهی میرفتن توی تخت آویناشاکی. برای همین یک کم باهاشون به مشکل برخورده بودیم.

از قضا روزهای آخری که داشتیم اسباب کشی می کردیم هیچ کردومشون پیداشون نبود و شهرام به شوخی به آوینا گفت: مورچه ها رفتن توی چمدون و کارتون ها. وقتی برسیم تهران از کارتون ها میان بیرون و میپرسن: اتاق آوینا کجاست و بعد هم میرن توی اتاق آویناخنده

روز اسباب کشی، آوینا کف اتاقش تصویر کیک و پاپ کیک و آب نبات و چیزهای شیرین کشید. به این امید که مورچه ها سرشون گرم میشه.اما کمی که گذشت و خبری از مورچه ها نشد فکر دیگه ای به ذهنش رسید و گفت: مامان توی خونه جدیدمون وقتی مورچه ها از کارتون بیرون اومدن و پرسیدن اتاق آوینا کجاست؟ ما در ورودی رو بهشون نشون میدیم و وقتی رفتن ما سریع درو میبندیم.خندهقه قهه

 

پسندها (1)

نظرات (2)

مامان فرخنده
17 مهر 96 7:56
چه نقاشی قشنگی کشیده پریا حتما با دیدنش کلی خوشحال میشه عزیززززم چه باور کرده بود که مورچه ها میاند باهاش توی خونه جدید راستی خونه جدید هم مبارک باشه کلی اتفاقهای خوب براتون هم در تهران وهم درخونه جدید رقم بخوره الهی آمین
avisa
18 مهر 96 9:46
به چه نقاشی های قشنگی.ای جونم دور آوینای باهوشم بگردم مننننن