آویناآوینا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

بهار زندگی من

زنگ کاردستی- نقاشی و بازی

1396/5/25 14:18
نویسنده : شادی
862 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها زنگ کاردستی و نقاشی رو با پریا و مامان خوبش (فروغ جان) برگزار می کنیم و واقعا بهمون خوش میگذره. و اینقدر اینا خانواده خوبی هستن که خیلی ناراحت میشیم که به زودی باید ازشون خداحافظی کنیم. 

نقاشی درخت آرزوها

یک روز از بچه ها خواستم که یک درخت آرزو بکشن و یک آرزو ازش داشته باشن.

 

آوینا آرزو کرد که یک مداد رنگی بنفش داشته باشه.(آخه مداد بنفشش در اثر استفاده زیاد و تراش، تقریبا خیلی خیلی کوچولو شده) پریا آرزو کرد که یک روز یک کم تپل تر بشه و یک لباس پف پفی و رنگی رنگی داشته باشه.

پ.ن: ما دو روز بعدش آرزوی آوینا رو برآورده کردیم و یک بسته چهار تایی مداد رنگی (شامل رنگ های خیلی خاص که بنفش هم داشت) براش خریدیم.آرام

کاردستی مترسک

ایده کاردستی مترسک از آوینا بود و با کمک من درستش کردیم. فوق العاده دوست داشتنی بود. طراحی و دیزاینش هم از آوینا بود. مثلا تزیینات کلاه، شال گردن و دکمه روش، نوار قرمز دور لباس و دکمه های روی لباس.

 

پیک نیک در محل جادویی

از بچه ها خواستم تصور کنن که رفتن پیک نیک و یک جا چادر زدن. بعدش چیزهایی که توی پیک نیک تجربه میکنن رو بکشن.

تصورات آوینا خیلی جالب بود. اول اینکه گفت ما شب یکجا چادر زدیم. توی شب رنگ چمن ها آبی میشه. فقط نوکشون یک کم سبزه. 

یک جنگل نزدیکمون هست و یک گراز مهربون هم داره به ما نزدیک میشه.توی آسمون هم ماه و ستاره و سفینه فضایی هم با برچسب گذاشت و یک آدم فضایی که به چادرمون نزدیک میشد.

اون نوار قرمزی که به چادر وصله ، طنابیه که چادر رو به زمین با میخ ثابت کرده.

 

 

نقاشی روی صورت

این کارو آوینا و پریا با هم انجام دادن و خیلییی براشون جالب بود. بخصوص که پریا دفعه اولی بود که امتحان میکرد.

 

جعبه با چوب آبسلانگ

اول چوب ها رو با رنگ های مختلف گواش رنگ کردیم . حتی رنگ های جدید هم با ترکیب رنگ ها درست کردیم.( نارنجی،قهوه ای و بنفش)

اینقدر رنگ کردن جالب بود که قرار گذاشتیم باز هم چوب رنگ کنیم.خندونک

بعد در یک دورهمی چوب ها رو با کمک چسب چوب چسبوندیم و جعبه درست کردیم.

البته قرار بود که چسب چوبش از اینایی باشه که بعدا بیرنگ میشه اما نشد.خطا

ولی بازهم تجربه خوبی بود.

 

پسندها (1)

نظرات (4)

دایی محسن
25 مرداد 96 23:10
گراز مهربون
شادی
پاسخ
خندونک
مامان فرخنده
28 مرداد 96 15:03
چه آرزوی کمی داشته حالا از ملیسا بپرسی کلی آرزو برات ردیف میکنه واولیش هم دوست داره که یه بچه داشته باشه چقدر چوبها خوش رنگ شدند مترسک هم واقعا زیبا شده بود واقعا تک هستی شادی جون هنرمند
عمه فروغ
6 شهریور 96 20:37
مثل همیشه برنامه ها عالی و هیجان انگیز انشالله در آینده آوینا یه فرد خلاق میشه ای جووووونم به آوینا جون با آرزوی بامزش
فریده
16 مهر 96 13:54
واااااااای عزیزم ، چه آرزوهای زیبایی بچه ها دارن ، ادم لذت می بره ، بازم خدا رو شکر که آروزش دست یافتنی بوده ، اون روز پرهام داشت به دختر عمه اش می گفت این درخت که آرزوهامون رو بهش گفتیم الکی بود و آرزوی من برآورده نشد ، با تعجب بهش گفتم مگه آرزوت چی بود ؟؟ گفت آرزو کردم پرواز کنم ولی هر چی تلاش کردم نشد گفتم می تونی از هواپیما استفاده کنی ، گفت نع ، می خوام خودم پرواز کنم . چقدر حرف زدم ببوس آوینا جون رو .
شادی
پاسخ
عزیزممممم. آره آوینا هم گاهی اوقات همچین آرزوهایی داره. ولی فرصت خوبیه که بچه ها یاد بگیرن برای رسیدن به بعضی آرزوها باید تلاش کرد.