خاطرات این روزها
مهمترین اتفاق این روزهای ما، عروسی یکدانه برادرم بود که خدا رو شکر به خوبی و خوشی برگزار شد.
هفته گذشته اینقدرررررر هوا خوب و لطیف بود . که تصمیم گرفتیم یک گشت چند ساعته اطراف شوشتر بزنیم. آوینا و مهرا (دختر عمه) هم حسابی بازی کردند.
هر دو خسته و محو تماشای تلویزیون
بالاخره بعد از کلی بالا و پائین و چک و چونه ، برای آوینا 3 تا جوجه اردک خریدیم و من همین جوری خالی خالی مادربزرگ شدم
و یک رویداد بزرگ دیگه ، برگزاری نمایشگاه کتاب استانی بود که ما هم کلی خرید کردیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی