آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 22 روز سن داره

بهار زندگی من

قرار نی نی سایتی.

1392/5/2 19:22
نویسنده : شادی
761 بازدید
اشتراک گذاری

امروز یک قرار نی نی سایتی داشتیم تا با سمیرا و فاطمه و نی نی هاشون از نزدیک آشنا بشیم.

بعد از اینکه آوینا رو حاضر کردم رفتم توی اتاقم تا خودم هم لباس بپوشم. وقتی به اتاق آوینا برگشتم دیدم تمام تل های پارچه ای رو دستش کرده و ظاهرا آماده رفتنه. براش توضیح دادم که اگه فکر میکنه با این زلمبو زیمبو ها خوش تیپ تر به نظر میرسه، سخت در اشتباهه. ولی از اونجایی که آوینا تصمیمشو گرفته بود، مجبور شدم با زور اینا رو از دستش در بیارم. والله نمی دونم این اخلاقش به کی رفته؟؟!!!

 

خلاصه، آمنه و مرضیه آمدن دنبالم و رفتیم خونه سمیرا. توی خونه سمیرا، بعد از ماچ و بوس و آشنایی اولیه، تا آوینا رو گذاشتم زمین ، دوید و رفت سراغ توپ سارینا و گفت یک ، دووو، دِه (سه) بعد هم توپ رو پرت کرد هوا. قطعا میگم این اخلاق بدون رودربایسی بودنش به من نرفته!!!

دیگه وقتی شروعش این باشه شما  خودتون تا آخرشو حدس بزنین !!!!!

 

 

اینم عکس دوستان آوینا (از سمت راست: هانا، سارینا، آنیسا)

 

این هم از مشکلات دورهم جمع شدن بچه ها. که در نهایت منجر به این شد که آوینا با مغز بخوره زمین. که خوشبختانه چیزیش نشد.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

آمنه
3 تیر 92 0:49
ای جونم قربون دخمل

خو خواهر اینجوری که شما نوشتی با مغز بخوره زمین که آدم به جای اینکه دلش بسوزه ! خندش می گیره

خوب من یک چیزی نوشتم شما چرا باید بخندی؟؟
آمنه
3 تیر 92 0:54
البته ببخشیندا!
یاسمن
3 تیر 92 12:47
سلام عزیزم چه قرار جالبی توی نی نی سایت با هم اشنا شدید؟عکسایی که گذاشتی عالی بود ممنون من عاشق عکس بچه ها هستم


سلام گلم.
بله توی نی نی سایت با هم اشنا شدیم. ان شا الله به زودی نی نی خودتو بغل کنی.
زهرامامانه ایلیا جون
7 تیر 92 2:06
سلام عزیزم لطفا تو مسابقه نی نی وبلاگ کمکم کنید تا بتونم رای بیارم بی زحمت یه سر به وبلاگ شیرین تر از عسلم بزنید و با دیدن عکس کد 199رو به شماره پیامک 20008080200 ارسال کنید اگه براتون امکان داره با چند تا سیم کارت بفرستید یه دنیا ممنونم امیدوارم بتونم جبران کنم راستی فقط به یه نی نیlمیتونید رای بدید بعد از این که رای دادید به من خبر بدید تا بدونم کدوم یکی از دوستای مهربونم کمکم کردن و تعداد رای ها رو هم داشته باشم یه دنیا سپاس
مینا
15 تیر 92 15:57
خوشحالم بالاخره یک عکس از گردهماییتون دیدم!
بچه باید بی رودرواسی باشه بچه خجالتی دوست ندارم!