مجیک (جادویی)
مدتها بود که آوینا دوست داشت یک تاج پرنسسی داشته باشه ولی متاسفانه هر چی تو اهواز گشتم چیزی پیدا نکردم.
در حالیکه مشغول خرید از هایپر مارکت مجتمع خلیج فارس بودیم، بالاخره یک تاج پیدا کردیم که به همراهش چوب جادویی ( به قول آوینا "مَجیک") هم بود.
خلاصه تا یک مدتی با این مجیک داستان داشتیم و آوینا با چوب جادوییش دایما در حال تبدیل آدمها و اشیا بود.
*********
آوینا روزی شونصد بار در یخچال رو باز میکنه تا با لیوان مخصوصش آب بخوره و هر بار هم با باز کردن در لیوان ناخودآگاه مقداری آب روی زمین و میز میریزه. یکبار از دستش عصبانی شدم و گفتم اگه از لیوانت درست استفاده نکنی، مجبور میشم بزارمش تو کابینت و دیگه اجازه نمیدم ازش استفاده کنی
آوینا هم خیلی ناراحت شد و گفت:
مامان اگه لیوانم رو برداری منم با مَجیکم تو رو تبدیل به " بشقاب" میکنم. بعد یک کم دیگه فکر کرد و گفت: به دستمال کاغذی تبدیلت میکنم و بعد هم اینقدر استفاده ات میکنم تا تموم بشی.