آویناآوینا12 سالگیت مبارک

بهار زندگی من

پیشنهادی جدید!!!!!!!

1394/6/24 11:41
نویسنده : شادی
1,110 بازدید
اشتراک گذاری

اعتراف میکنم، اگه یک بار دیگه آوینا از دوباره متولد بشه، تمام این کارهایی که تا حالا براش انجام دادم رو مجددا انجام میدم به جز اینکه هرگز براش قصه شنگول و منگول رو تعریف نمی کنم.قهر

علیرغم تلاشهایی که با قصه گویی و کتابخوانی برای از بین بردن ترسش از آقا گرگه انجام دادم... ولی متوجه شدم یک هیولای بزرگی به اسم آقا گرگه تو ذهنش هست و هر روز هم ابعاد تازه تری پیدا میکنه!!!

شهرام دیروز به این نتیجه رسید که ممکنه تمام اینها نتیجه تصویر سازی باشه که خودش انجام داده ... بنابراین دیشب عکس چند تا گرگ رو بهش نشون داد!

 

 

امروز صبح... من و آوینا تو ماشین... بی مقدمه

آوینا: مامان میشه من یک گرگ خانگی داشته باشم؟؟؟

من:سکوت

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مامان فرخنده
24 شهریور 94 15:55
چي بگم اصلا اين وروجكها قابل پيش بيني نيستند نه تا ديروز كه آوينا خانم ميترسيد نه حالا كه اينقدر شجاع شده گرگ ميخواد
شادی
پاسخ
واقعا درسته... اصلا قابل پیش بینی نیستن... البته عکس های منتخب باباش هم بی تاثیر نبوده.. چند تا گرگ مهربون نشونش داده... والا منم بودم گرگ خانگی میخواستم
زهرا
25 شهریور 94 14:24
ای جانممم😂😂😂😂😂😂😂😂 شادی جون براش بخر چرا نمیشه😂 وای خدا عاشق اوینام هم چهره نازش هم حرفای قشنگش خداحفظش کنه زیرسایه پدر ومادر 😘😘😘😘
شادی
پاسخ
ممنون زهرا جونم. شما لطف داری خانمی... روژان گلم رو ببوس
مرجان
25 شهریور 94 16:06
سلام شادی جان..خدارو شکر که ترسش از اقا گرگه ریخت و ماجرا ختم بخیر شد یه مقاله در مجله الکترونیکی برترینها میخوندم در مورد ترس کودکان..میگفت وقتی بچه از چیزی ترسید مثلا از اسباب بازی یا تصویری در تلویزیون پدر و مادر اصلا توجیح نکنن که این ترس نداره و چیزی نیست در اینجور مواقع باهاش همدردی کنید مثلا بغلش کنید بگید الان چیکار کنیم محیطو ترک کنیم یا کانال عوض کنیم؟ میگفت اینجوری باعث میشه بچه به والدین اعتماد کنن و ترسهاشو نو باهاشون در میان بزارن..البته آوینا چون تصویری از گرگ ندیده بود کار خیلی خوبی کردن پدر گرامی و عکس گرگ بهشون نشون دادنووالبته خدا کنه تا الان یه گرگ خونگی برای اوینا نیورده باشید
شادی
پاسخ
سلام. ممنون از کامنت خوب و مفیدت... به نکات خیلی خوبی اشاره کردی. مرسی که وقت گذاشتی عزیزم. ما هم سعی می کنیم جوری که حساس نشه باهاش همراهی کنم.. ولی بچه ها علیرغم بچگی و سادگیشون پر از رمز و راز هستن ...و باید خیلی انرژِی بزاریم تا بفهمیم علت اصلی رفتارشون چیه
آویسا
26 شهریور 94 9:38
عجب
شادی
پاسخ
فرزانه
31 شهریور 94 19:37
برای پارمیس هم دوبار خوندم شنگول و منگول رو ..دیدم بد واکنش میده دیگه نخوندم کلا قصه های ما خیلی باید لطیف باشه
شادی
پاسخ
شهرام
1 مهر 94 7:56
من دارم میرم جنگل دنبال پیدا کردن یه توله گرگ خانگی. اگر تا دو روز دیگه برنگشتم بدونید باباش منو خورده.
شادی
پاسخ
مامان راحله
2 مهر 94 16:53
شادی
پاسخ