یه بچه لطفأ !
آوینا: مامان یک بچه بیاریم که پیش من باشه و من بغلش کنم.
من ( سریع زدم به کوچه علی چپ): باشه مامان جون، بارانا که اومد اهواز میریم خونشون. یا به خاله آمنه میگیم بیاد خونه ما.
آوینا: نهههههههه مامان. یک بچه ای باشه که مال خودمون باشه ..... همیشه پیش ما باشه.
من:
آوینا: کی میاریم مامان؟؟؟؟؟
پ.ن: فکرنمیکردم به این زودی با این مساله مواجه بشم!!!!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی