آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 27 روز سن داره

بهار زندگی من

حباب خیال

1393/1/26 0:30
نویسنده : شادی
467 بازدید
اشتراک گذاری

امشب موقع خواب، آوینا دست انداخت گردنم و بوسه بارانم کرد و چندین بار پشت سر هم گفت دوسِت دارم مامان شادی جون.

منم لبخند بر لب و سوار بر حباب های قلبی شکل داشتم از زمین فاصله می گرفتم. همین جوری داشتم می رفتم بالا که یک دفعه آوینا با لحن یاد آوری کننده ای گفت: دُتَر بابا شهرامم ها!!!

هیچی دیگه، حباب ها ترکید و با مخ خوردم زمین.آخ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

خاله زهرا
26 فروردین 93 9:58
شادی
پاسخ
مامان فرخنده
26 فروردین 93 11:00
امان از دست اين ورجك ناز شادي جون يهو سقوط كرد با اون كلمه آوينا جووووووووون چه حس بدي
شادی
پاسخ
الان یعنی با من همدردی کردی؟
آویسا
26 فروردین 93 11:01
عزیزم خب راست گفته دیگه وروجک
شادی
پاسخ
آمنه
26 فروردین 93 12:04
چه عرض کنم!
شادی
پاسخ
منم چه عرض کنم.
مامان پارساجونی
26 فروردین 93 13:21
ای دخمل شیطون بلااااااااااز این به بعد بیشتر مواظبه خودت باش شادی جون
شادی
پاسخ
چشم
مامان سهند و سپهر
26 فروردین 93 13:38
جیییییییییییگرشو بشم دیده زیادی داری میری تو فاز پرواز
شادی
پاسخ
مامان بهار
26 فروردین 93 18:21
جانم اوینا.....دتر بابا شهرامو از طرف من ببوس ...اما خداییش عجب یاداوری بهت گرده دتر باباشهرام
شادی
پاسخ
لیلا
26 فروردین 93 20:48
عزیز شیرین زبونم
شادی
پاسخ
منا مامان الینا
27 فروردین 93 10:35
از دست این دخملای بلا زحمتا رو مامانها میکشن زبون که باز کنن میگن بابا! آوینای جینگیل بلای ما هم که اصرار داره دتر باباشه ! ظاهرن فقط ما مامانهاییم که سرمون بدون کلاه مونده!!!! عسیسسسسم ببوسش محکم
شادی
پاسخ
,والا به خدا
مامان تینا و رایان
28 فروردین 93 16:09
هاهاهاها خدایی حال میکنی هی سوزه وبلاگ نویسی بهت میده؟ عزیز دلم شیرین زبون
شادی
پاسخ
البته نگاه تیز بین من هم هست ها. اونو نادیده نگیر.
مانلی
29 فروردین 93 10:47
الهی بگردم که این دختر انقدر شیرینه
شادی
پاسخ
مرسی مانلی جون. باران و هومان گلمو ببوس
✿مامان علی خوشتیپ✿
30 فروردین 93 10:28
ای جیگرشوخواسته بابا شهرام هم با تو بیاد بالا یه وقت تنها نباشیاین مثبتانش بود
شادی
پاسخ
سارا جون جنبه مثبتشو گاه نکنم چه کار کنم؟؟
مامان آوا
31 فروردین 93 14:51
ای دختر شیطون
شادی
پاسخ