آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 21 روز سن داره

بهار زندگی من

دختر به فکر بابا

1392/10/28 15:19
نویسنده : شادی
578 بازدید
اشتراک گذاری

شهرام برای انجام کاری می خواست بره بیرون، که آوینا دم در جلوشو گرفت.

 

 

آوینا: بابا ...........کاشتَن........کاشتَن................کاشتَن (کاپشَن)

 

 

از آوینا اصرار و از شهرام انکار که باباجون گرمم میشه.

 

 

آوینا: کاشتَن........کاشتَن................کاشتَن

 

خلاصه شهرام کاپشن پوشید و رفت.


 

پسندها (1)

نظرات (8)

الناز مامان طاها
28 دی 92 17:00
قربونت برم كه از الان مراقب بابايي
مامان لیانا
28 دی 92 19:10
عزیز دلم هوای باباییشو داره سردش نشه
شادی
پاسخ
بله دیگه
مامان سهند و سپهر
29 دی 92 9:10
شادی
پاسخ
آمنه
29 دی 92 11:25
ای جون
شادی
پاسخ
مامان پارساجونی
29 دی 92 12:11
عزیــــــــــــــــــــــــــــزم
شادی
پاسخ
مامان تینا و رایان
29 دی 92 18:47
میخواد بابایی سرما نخوره دیگه مامانش
مامان سینا
30 دی 92 1:08
عزیز دلم مهربونه فداش بشم
مانلی
30 دی 92 15:38
چه دخملی خوشبحال بابا شهرام