اولین دوست آوینا
آناهیتا (به قول آوینا ، آنی) به جرات اولین دوست آویناست که دقیقا 5 ماه ازش بزرگتره.. همسایه دیوار به دیوار خونه ی مامان اینا هستن و روزی چند بار همدیگه رو می بینند و با هم لاو می ترکونن.
امشب آنی مهمون ما بود. بچه ها وقتی باهم هستند، رفتارهایی از خودشون نشون میدن که کمک میکنه بیشتر بشناسیمشون.
وقتی براشون چوب شور آوردم، هر دو مثل خانم نشستند و خوردند. حتی توی دهن همدیگه هم میذاشتن. به گفته مامان آنی، آنی خیلی بد خوراک و بد غذاست ولی با آوینا 4 تا چوب شور خورد.
وقتی آوینا اسباب بازی آنی رو میخواست، یک اسباب بازی براش می آورد و اونی که دست آنی بود رو یواش ازش می گرفت.
وقتی براشون آهنگ گذاشتم. آوینا در حکم میزبان و مجلس گرم کن، دست آنی رو گرفت و ازش خواست دست بزنه.
زمانیکه مامان آنی اومد دنباش، آوینا دست آنی رو گرفت و سعی کرد در رو ببنده و آنی رو پیش خودش نگه داره.
پ.ن: خیلی خوشحالم که آوینا اینجا دوست پیدا کرده.
آلرژی نوشت: حدود دو هفته از تست کنجد میگذره و خوشبختانه جناب کنجد به مذاق دخترک ما خوش اومدن.