به عمل کار برآید!!!
یک جایی خونده بودم که بچه ها رو از قبل در جریان برنامه ها و کارهایی که قراره انجام بدین بزارین. منم امروز به آوینا گفتم مامان یک ساعت دیگه میریم حموم. پیش خودم حساب کردم که توی این یک ساعت غذاشو آماده می کنم تا وقتی از حموم دراومد نوش جان کنه. چند دقیقه بعد آوینا سر و کله اش توی آشپزخونه پیدا شد و دستمو گرفت که بریم حموم. براش توضیح دادم که بعد از اینکه غذا درست کردم میریم حموم و خیلی محترمانه از آشپزخونه انداختمش بیرون. چند دقیقه بعد دیدم یک سر و صدایی میاد. رفتم دیدم خانم خودش دست به کار شده!! خلاصه من غذا درست نکرده مجبور شدم ببرمش حموم. بعد هم تر گل ورگل و خوشگل مشگل اومدیم بیرون و منتظر مرد...