آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 22 روز سن داره

بهار زندگی من

ماجرای دیشب

بابا ها گناه دارن! بیشتر ساعات روز رو خونه نیستن. بعد که میان خونه، میخوام به هر ترتیبی شده با اعضاء فسقلی خونه سر صحبت رو باز کنن. فسقلی ها هم یک موقعی یک چیزی میگن که خلاصه نتایج فاجعه آمیزی به بار میاد.   دیشب شهرام، به مجسمه ی بودای کنار مبل اشاره کرد و گفت: نگاه کن دخترم چقدر شکمش گنده است!!     آوینا هم مجسمه رو برداشت و یک نگاهی به مجسمه و یک نگاهی به شهرام انداخت و خیلی معمولی گفت: آره، مثل خودته.   هیچی دیگه..... از دیشب شهرام به افق خیره شده. ...
8 مهر 1393

شبیه سازی های آوینا

یکی از مواردی که توی دنیای بچه ها برام خیلی جالبه اینه که دنیا و جزئیاتش رو خیلی متفاوت تر از ما می بینن.  این عکس مربوط به بخشی از استیکر درخت هست که روی یکی از دیوارهای اتاقمون چسبوندیم. من همیشه درخت می دیدم و برگ . ولی آوینا به این قسمتی که با دایره مشخص کردم اشاره کرد و گفت: مثل چشمِ.     این عکس حلقه ی آویز شلنگ دستشویی هست (گلاب به روتون ) چند دفعه آوینا اشاره کرد که این کفش هست. اول متوجه نشدم. ولی وقتی کنارش نشستم متوجه منظورش شدم.     ...
30 شهريور 1393

"آبام"

"آبام" اسم دوست خیالی آویناست. چند بار اولی که اسمشو شنیدم خیلی قضیه رو جدی نگرفتم ولی کم کم باهاش کنار اومدم. گاهی اوقات خونه ماست، گاهی هم تلفنی با آوینا صحبت میکنه. بعضی وقت ها دختر خوبیه، بعضی وقت ها هم به قول آوینا شیطون بلا میشه. در کل بچه خوبیه. ...
31 تير 1393

آشناهای آوینا

تلفنی صحبت کردن بچه ها با آدمهای خیالی و واقعی هم برای خودش دنیایی داره.   من: آوینا با کی صحبت میکنی؟ آوینا: آمباکو من:   من: آوینا با کی صحبت میکنی؟ آوینا: شکیرا من:   من: آوینا با کی صحبت میکنی؟ آوینا:آقای روحانی من:   من: آوینا با کی صحبت میکنی؟ آوینا:خدای الله من:   خلاصه می خواستم بگم ما آشنا و رابطه زیاد داریم. کاری داشتین در خدمتیم. ...
17 تير 1393

سوال و جواب همیشگی

شهرام: آوینا جون تو خوشگل کی هستی؟ آوینا: مامان شادی (با چشمان شیطنت بار) شهرام: دیروز که تو بغلم بودی گفتی خوشگل بابا شهرام هستم!!!! آوینا : نظرم تموم شده، خوشگل مامان شادی هستم . (منظورش اینه نظرم عوض شده) ...
6 تير 1393