آویناآوینا12 سالگیت مبارک

بهار زندگی من

شیطنت ها

بازی کردن توی حموم از خیلی وقت پیش ها رسم ما بوده و معمولا اگه وقت داشته باشیم اجازه میدم آوینا اسباب بازی بیاره و باهاشون بازی کنه. اون روز هم طبق معمول آوینا کلی بازی کرد و نوبت حموم کردن شد. متاسفانه علیرغم اینکه چندبار بهش تذکر دادم دمپایی هشو بپوشه،روی چهار دست و پا سُر خورد و چونه اش در اثر برخورد با کف حمام دچار پارگی شد. حالا اینکه من چجوری خیس و آب چکان لباس تن خودم و آوینا کردم و ماشین گرفتم و رسوندمش بیمارستان، بماند.(من و آوینا تنها بودیم و شهرام نبود) دکتر با معاینه چونه اش گفت که باید بخیه بشه و در نهایت چونه آوینا 3 تا بخیه خورد.   ...
13 آذر 1396

هالوین

یکی از اتفاقاتی که معمولا همراه با دوزبانه شدن میفته، آشنایی و تاثیر پذیری از فرهنگ های خارجی هست و در مورد آوینا هم صدق میکنه. مثلا از مدتها قبل در مورد تاریخ هالوین از من پرسیده بودم و ازم خواسته بودم جشن هالوین بگیریم و دوست داشت  لباس خفاش بپوشه. راستش این موضوعیه که منو نگران میکنه و اصلا دوست ندارم فرهنگ ایرانی بودن تحت الشعاع این مساله قرار بگیره . اینه که تا مدتی توی ذهنم با این موضوع کلنجار میرفتم. در نهایت تصمیم گرفتم از جنبه سرگرمی و خوشحالی آوینا بهش نگاه کنم. در کنارش بهش یادآوری کردم که این مراسم کشور ما نیست و .... ...
13 آذر 1396

قلک تشکر

این پست رو قبلا توی اینستا گذاشتم. اینجا هم برای دوستانی که ما رو تو اینستا ندارند میگذارم. مدتی پیش، موقع شب با ماشین از زیر پل طبیعت می گذشتیم و از زیبایی و نورپردازی آن در زمان شب خیلی به وجد اومدیم. آوینا در صندلی عقب ماشین مشغول دیدن کارتون بود. می خواستیم توجه اونو هم به این زیبایی جلب کنیم! بهش گفتیم :آوینا یک سورپرایز!!!!پل طبیعت رو نگاه کن چقدر قشنگه! آوینا هم با بی تفاوتی گفت:اینجور چیزها که سورپرایز نیست!  یادم نیست دقیقا با چه جملاتی ولی یادمه گفت که اگه بگی یک خونه بزرگ که باغ و حیاط بزرگ داره خریدیم،اون وقت سورپرایزه! راستش اولش توی ذوقم خورد ولی بعدش تلنگری بود تا به این فکر کنم که چجوری میتونم نگاهش رو به زندگی...
13 آذر 1396

خاطرات این روزها

یکی از اتفاقات خوب تهران آمدنمون، اینه که توی آپارتمانمون دخترهای دوقلویی ساکن هستن (رکسانا و ماندانا) که اختلاف سنی شون با آوینا 6 ماه هست و علاوه بر همسایه بودن ، همکلاسی هم هستن. و تقریبا هر روز  توی پارکینگ بازی و جیغ و داد اینا برپاست! این عکس مربوط به تاتر (خروسی که میخواست صبح را ببیند) هست. خیلی دوست دارم هر از گاهی برنامه تاتر با آوینا بزارم ولی متاسفانه به دلیلی که هنوز نتونستم بفهمم، خیلی از این برنامه استقبال نکرد. نمایشگاه کتاب کودک، جایی هست که ما اکثر کتابهای آوینا رو از اونجا تهیه می کنیم. به مناسبت روز کتاب، کارگاه کتابخوانی و کاردستی  (کتاب جیب های آنجلینا اسپراکت) برگزار شد. برنامه شون و...
13 آذر 1396

زنگ کاردستی- نقاشی و بازی

سلام به همه دوستان گلم. حدود 2 ماهه که اینجا نیومده بودم. به دلایل مختلفی که از حوصله اینجا خارجه. و توی این مدت شرمنده همه دوستانی شدم که دائما سراغ می گرفتند و من نتونستم جوابگوی محبتشون باشم. با شروع پیش دبستانی آوینا بیشتر  کارهامون در راستای انجام تکالیف آویناست. متاسفانه توی این مدت نتونستم از کاردستی هامون عکس بگیرم.   این تخمه های آفتابگردان مربوط به پروژه سبزه عید پارسال بود. مونده بودم چکارشون کنم. تا اینکه به ذهنم رسید رنگشون کنیم. بعد از رنگ کردن تا چند وقت روی میز بود و آوینا باهاشون شکل های مختلفی درست میکرد.   درخت پاییزی - همه کارها توسط آوینا انجام شد. اون خطهای منحنی هم باد پا...
13 آذر 1396

اولین روز پیش دبستانی

اولین روز پیش دبستانی، 15 مهر شروع شد. و خدا رو شکر فرصتی بود تا ما جابه جا بشیم و آوینا هم با محیط جدید زندگی انس بگیره. پیش دبستانی حدود 10 دقیقه با منزلمون فاصله داره و ما پیاده میریم تا مدرسه. ...
16 مهر 1396

مهاجرت به تهران

بالاخره برای 7 سال و اندی زندگی در اهواز، شرایطی فراهم شد که دوباره برگردیم تهران. حدود 23 شهریور اسباب کشی کردیم و متاسفانه توی اون تاریخ خانواده پریا جون مسافرت بودن و نشد درست و حسابی خداحافظی کنیم.  آوینا چند تا کتاب به عنوان یادگاری برای پریا جون خرید و یک نقاشی هم از بهترین روزی که در کنار هم بودند، کشید.  " اولین باری که با هم آب بازی کردن"   یکی از اتفاقات بامزه روز اسباب کشی اتاق آوینا توی اون خونمون، مورچه داشت و چون من با این موجودات مشکلی نداشتم، هیچ وقت باهاشون مبارزه جدی نکردیم. و در کنار هم زندگی مسالمت آمیزی داشتیم. ولی این اواخر یک کم پا رو فراتر گذاشته بودند و گاهی میر...
23 شهريور 1396

زنگ کاردستی- نقاشی و بازی

در ادامه کاردستی های که گروهی انجام میدیم. ساخت این کیف نمدی "دونات" رو برای بچه ها در نظر گرفتم. حسنش اینه که نیازی به دوخت نداره و بچه ها میتونن در تمام مراحلش شریک باشن.  مورد استفاده اش هم برای کش مو و گیره و ... در سفر میتونه باشه!   یک روز خوب دیگه و آب بازی در تراس با پریا جون!   نقاشی در حمام. برام جالب بود که آوینا از ترکیب رنگ در نقاشی هاش استفاده میکنه!   بعد از اون روزی که آوینا آماده کردن صبحانه رو تجربه کرد. روزهای بعد هم سعی کرد به نوعی مشارکت داشته باشه.مثلا یه روز یک چک لیست تصویری برای خودش درست کرده بود و هر چیزی که میاورد سر میز، تیک میزد. (عسل، نان...
16 شهريور 1396

یک روز شگفت انگیز

این بار تصمیم گرفتیم بچه ها رو برای برنامه آب بازی به بازیکده ببریم.فرزانه جون (خواهر فروغ جون) و پسر نازنینش "مبین" هم به ما پیوستند. پیشنهاد این برنامه از فروغ عزیز بود.   آدرس بازیکده: اهواز- کوروش- فلکه عامری     بعد از آب بازی و دوش، بچه ها رفتند داخل بازیکده و توی اتاق بازی مشغول بازی شدند. بعد هم اتاق شن بازی و خلاصه خییلییی کیف کردند. ...
25 مرداد 1396