آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 21 روز سن داره

بهار زندگی من

اولین تجربه ما از حیوان خانگی

دو هفته ای میشه که این سه جوجه فسقلی (پشمک، طلایی، حنایی)  مهمان ما هستن و بیشتر از اونچه که فکرشو میکردیم درگیر زندگی و عادت ها و رفتارهای جوجه اردکها شدیم.   گاهی اوقات تمیزشون می کنیم و اجازه میدیم توی خونه بچرخن البته به شرطی که روی فرش ها نرن مسئولیت این کار هم با آویناست.   فهمیدیم پشمک از بقیه زرنگ تر و شیطون تر و فعال تره و توی مراحل رشدی از بقیه جلوتر افتاده. چیزی که جالبه اینه که موقع خواب پشمک به زور هم که شده وسط اون دو تا برای خودش جا باز میکرد.   همه چیز خوب بود تا اینکه دیروز صبح که از خواب بیدار شدم دیدم صدایی از جوجه نمیاد. خیلی تعجب کردم چون تقریبا هر روز با صد...
26 بهمن 1395

ماجراجویی این هفته

این هفته چند ساعتی رو با خانواده مهربون فاطمه جون گذراندیم و بچه ها (آوینا، مهرا و پارسا) با بزغاله جدیدشون آشنا شدن.   بچه ها به خانم بزی غذا دادن و شیر خوردن حبه انگور  رو هم از نزدیک دیدند.   شیطنت های حبه انگور و بچه ها   و اینم سگ بی نهایت با وفا و با مرامشون "جیمی" که به شدت مورد توجه من و آوینا قرار گرفت.   آخر هفته خوب و لذت بخشی بود و بچه ها هم حسابی سرگرم شدند و تجربه های جدید کسب کردند.  *********************************************************************** روزهایی که مهرا میاد اهواز ، عمه الهام به بچه ها یه حال اساسی میده و می...
26 بهمن 1395

خاطرات مهد کودک

کلاس های خلاقیت و نقاشی در مهد کودک آوینا، هر دو با مربی گری خانم جعفری برگزار میشه و من واقعا از شیوه تدریس ایشون واقعا راضیم.  امسال نمایشگاهی از آثار بچه ها در حیاط مهد کودک به مدت دو روز برگزار شد که واقعا جالب و هیجان انگیز بود. هم برای بچه ها که با افتخار و حرارت کارهاشونو به خانواده نشون میدادن و هم برای پدر و مادر ها واقعا جالب بود. بعضی از کارهای آوینا   نقاشی  یک درخت خوشحال (در این نقاشی اصلا محدودیت رنگ و شکل نداشتند) نقاشی از مدل اردک عروسکی   درخت آرزوها هر کدام از بچه های کلاس آرزوشونو گفتن و مربیان روی درخت نوشتند. آرزوی آوینا:  آرزو دار...
25 بهمن 1395

خاطرات این روزها

مهمترین اتفاق این روزهای ما، عروسی یکدانه برادرم بود که خدا رو شکر به خوبی و خوشی برگزار شد.    هفته گذشته اینقدرررررر هوا خوب و لطیف بود . که تصمیم گرفتیم یک گشت چند ساعته اطراف شوشتر بزنیم. آوینا و مهرا (دختر عمه) هم حسابی بازی کردند.   هر دو خسته و محو تماشای تلویزیون   بالاخره بعد از کلی بالا و پائین و چک و چونه ، برای آوینا 3 تا جوجه اردک خریدیم و من همین جوری خالی خالی مادربزرگ شدم   و یک رویداد بزرگ دیگه ، برگزاری نمایشگاه کتاب استانی بود که ما هم کلی خرید کردیم.     ...
12 بهمن 1395

زنگ کاردستی - نقاشی - بازی

بعد از تموم شدن درسم تصمیم گرفتم رویه جدیدی برای کار با آوینا به کار ببرم. مدتها بود که می خواستم آوینا رو با مفهوم برنامه ریزی آشنا کنم ولی هم خیلی سرم شلوغ بود و هم ایده ای برای اجرایی کردنش نداشتم. اما بالاخره دست به کار شدم و با کمک آوینا برنامه هفتگی تدوین کردیم.     توی این برنامه با عکس مشخص کردیم که هر روز چه کارهایی باید انجام بدیم. مثلا روز شنبه برنامه تلویزیون نگاه کردن، کتاب، شطرنج، پارک رفتن و کمک به پدر و مادر داریم. در سایر روزهای هفته هم یک سری از برنامه ها مثل تلویزیون و کتاب ثابت هستند و بعضی فعالیت ها تغییر می کنند.    بازی خلاق یکی از روزهای هفته رو به بازی خلاقانه اختصاص د...
10 بهمن 1395
1